----->

روزانه
Home | Mail
روزانـــه
Monthly Archive
décembre 2005
janvier 2006
février 2006
mars 2006
avril 2006
mai 2006
juin 2006
juillet 2006
août 2006
octobre 2006
novembre 2006
décembre 2006
janvier 2007
février 2007
mars 2007
avril 2007
mai 2007
juin 2007
juillet 2007
août 2007
septembre 2007
octobre 2007
novembre 2007
décembre 2007
janvier 2008
février 2008
mars 2008
avril 2008
mai 2008
juin 2008
juillet 2008
août 2008
septembre 2008
octobre 2008
novembre 2008
décembre 2008
janvier 2009
février 2009
mars 2009
avril 2009
mai 2009
juin 2009
juillet 2009
août 2009
septembre 2009
octobre 2009
novembre 2009
décembre 2009
janvier 2010
février 2010
mars 2010
avril 2010
mai 2010
juin 2010
juillet 2010
août 2010
septembre 2010
octobre 2010
décembre 2010
février 2011
mars 2011
avril 2011
mai 2011
juin 2011
août 2011
septembre 2011
novembre 2011
mars 2012
juin 2012
juillet 2012

2006/11/24
مُردم اندر حسرت فهم درست !
بحث از قصاص و شيوه اجرای حدود و ديات در جمهوری اسلامی تازگی ندارد ولی چند روز پيش با ديدن مطلبی به نقل از چند تن از مراجع قم اين داغ تازه شد و ياد گفتگوی چند سال پيش با يکي از سفرای ايران در اروپا افتادم که بر سر آثار مخرب شيوه اجرای برخی احکام در گرفت، احکامی که جز بدنامی اسلام و فرهنگ ايرانی در غرب نتيجه ای نداشته و ندارد (وارد بحث تفاوت فرهنگ ها و منابع حقوق ملل نمی شوم). او سخن مرا قبول داشت و مي گفت مطلب را به رييس وقت قوه قضاييه رسانده و از او خواسته است تا در صورت امکان، اين احکام (چون سنگسار) با احکام ديگری جايگزين شود تا آبروی اسلام و ايران محفوظ بماند. رييس وقت عدليه با تاييد نگرانی او گفته است که از قضا اين احکام جايگزين هم دارد ولي با استقلال قاضي چه کنم !؟
مردم هزينه های فراوان براي تشخيص های ناصواب و يا نا بجا مي دهند حال انکه خود تامين کننده همان مراجع صدور حکم و فتوا هستند. من از خود مي پرسم اگر مرجعي نتواند از مرزهای احتياط بي مورد و يا دست و پا گير عبور کند (تازه احتياط يک سويه نيست) و يا قاضي نتواند درک درستی از باب تزاحم احکام، مصالح عامه و شيوه اجرای انها داشته باشد و از سويی مبسوط اليد (صاحب قدرت) هم باشد، مردم چه بايد بکنند ؟
اگر عمر حوزه ها و برخي مراجع (با فرض مقبوليت و حرمت عامه) در شرح حواشی و حاشيه بر شروح انتزاعی و گاه بي روح، يا مستهلک و غير مفيد و تکراری خلاصه شود و نتوان با ان دردی از مردم و جامعه مسلمين را درمان نمود (و گاه افزود !) چه بايد کرد ؟ مگر هر نوانديشی دراحکام دين و تلاش برای به روز کردن انها به معنای تعطيلی احکام خداست ؟
در اين اشاره نمي پيچم که اصولا چنين احکام و اجرايی در برخورد با مشکلات اجتماعی رويکرد علي دارد يا معلولی و یا اینکه مگر حتما باید پای آبرو در میان باشد تا در درستی حکمی تامل شود؟
نک: نوگرايی مراجع در امر سنگسار


Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com 2006/11/09
در فواید بی خبری

بخش خبری جام جم كه در اينجا از ماهواره دريافت می شود شايد عمده محرك من برای تماشای تلويزيون ايران است و بی اغراق بايد گفت شايد بی مايه ترين اخباری است كه من می بينم و می شنوم. مدتی است كه دغدغه تذكار اين نكته مرا آزار می دهد كه چنين بی مايگی برای بخش خبری رسانه مادر كشوری پر مسئله با جايگاهی مهم در منطقه مايه اسف و ملال است، آنهم در زمانه ای كه به مدد وسايل ارتباطی خبر از در و ديوار جهان می بارد. كار بخش خبری سيمای جام جم اين است كه در دو عنوان كلی ديدارهای رسمی كشور خبر را خلاصه كند و بعد هم يك چند از اخبار اكتشافات كشورمان بيشتر درحوزه های صنعتی فنی و پزشكی (كه دستاوردهای همه آنها برای ما عزيز است) بگويد، در اخبار خارجی هم به شيوه كودكانه و ناشيانه ای همچنان بر سنت ماضی می تند و تمسخر احوال لنگه غربی دنيا، گُل و كلّ اخبار خارجی است (ديروز ديدم خبرنگار صدا و سيما در نيويورك گزارش می داد كه اينها مردم را به زور پای صندوق های رای می برند و بعد هم استشهادی به گفته چند نفر و يا استخفاف غير ما و تعظيم خود به هر بهانه !) ماجرای دفاع صدا و سيما از صدام در جنگ نيروهای ائتلاف و تحليل لاهوتی كارشناسان آن میزگردها نيز هنوز در يادهاست. دو سه روز پيش هم ديدم بخش اصلی اخبار خبر تعمير دندان ببری را در گوشه ای از دنيا رصد كرده بود كه به اين همه تيز بينی و نكته يابی خبری الحق بايد آفرين گفت !
واقعا مايه تاسف است كه صدا و سيما با ان همه نيرو و كارشناس قابل خبری و سياسی در سازمان و بيرون از ان و اساتيد معتبر ارتباطات در دانشگاههای ما، اين چنين نازل توليد خبر كند. اين مسئله يا ناشی از نبود استراتژی خبری است و يا اينكه از قضا قرار بر همين است كه در هر دو صورت توهين به مخاطب است. كشوری كه گرايش های مختلف سياسی دارد و انبوهی از چهره های قابل بحث، آواری از رويدادهای اجتماعی دارد و نيز بازار انديشه آن با همه جذر و مد و به لطف شوق نيروی جوان يكی از فعال ترين عرصه های اجتماعی منطقه خاورميانه است، سزاوار چنين خبر رسانی منفعلی نيست. من نمی خواهم در اين كوتاه نوشته به مقايسه تاكتيك های خبری دو سوی آب بپردازم كه به اندازه كافی در اين كار كارشناس هست و مجال ما هم تنگ ولی اين اندازه به عزيزان صدا و سيما گفتنی است كه اين شيوه انفعالی "خبر سازی و هيچ انگاری مخاطب" نه پايدار است و نه مفيد، اتلاف وقت و نيرو و هزينه هم هست علاوه بر انكه جايگزين نيز ايجاد می كند ... تو خواه پند گير و خواه ملال !


Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com
_