چنان كه مى دانيم شعر فارسى نخست از شرق ايران برخاست ، سپس سرودن آن در ايران مركزى و شمال كشور رواج يافت. با توجه بدين نكته كه از آمدن اسلام به ايران تا پايان دوره مغولان مذهب رايج در نشأتگاه شعر فارسى مذهب حنفى بوده است ، نبايد توقع داشت شاعران ، شعر بسيارى در ستايش آل على سروده باشند ، به خصوص كه آن چه باقى مانده، شعرهاى مدحى شاعران دربارى است كه براى زنان سروده اند ، نه از روى عقيده و ايمان ، و شعرهايى كه زاده احساس و عاطفه پاك و سرايندگان آن شعرهاست بتدريج از ميان رفته . در طول اين هفتصد سال وضع چنين بوده است ، البته قلمرو آل بويه كه مذهب شيعه را ترويج مى كردند حساب جداگانه دارد و نيز از چند شهر ديگر شاعران شيعى برخاسته و به عربى و فارسى در مدح آل على سخن سروده اند. اما چنان كه نوشتيم ، اينان تا عصر تيمورى در اقليت بوده اند. فاطميان در سده چهارم در شرق ايران نفوذى يافتند و شاعران فارسى زبان به ستايش آنان گشودند ، اما از شاعران اين مذهب نيز توقع ستايش امام على بن موسى الرضا عليه السلام را نبايد انتظار داشت ، چنان كه در ديوان ناصر خسرو نامى از امام هشتم نيامده است. ليكن ستايش امير المؤمنين على عليه السلام ، امام حسين عليه السلام و دختر پيغمبر سلام الله عليها را در شعر او مى توان ديد.با اين همه، پيش از عصر تيموريان و شيوع مذهب شيعه شاعران عارف مسلك را مى بينيم كه پاره اى شعرهاى خود را به ستايش هشتمين امام زينت بخشيده اند. در سده هشتم پس از كاهش هجوم مغولان و روى كار آمدن تيموريان و نيز با تأسيس حكومت سربداران، مذهب شيعه در قسمتهاى مهم ايران شايع مى شود و از سده هشتم هجرى است كه شعرهاى مدحى را در ستايش امامان و از جمله امام هشتم فراوان مى بينيم.دكتر سيد جعفر شهيدى
نخستين كنگره جهانى حضرت رضا ع
برخی از نکات اقای باقر خرازی در این نطق به اندازه ای آشفته و ناپخته است که من امیدوارم در این بلوای جهان و موج بی سابقه خصومت با ایران، کسی آن را جدی نگیرد و گرنه این حرفها در این زمانه پر اشوب نه خدمت به دین است، نه تعظیم شعائر است، نه دلسوزی به حال مردم است و نه اسباب آبادی این ملک که گاه عکس این هر چهار است.خدا به خیر کند عاقبت این همه تدبیر بی مثال عقلای قوم را !