----->

روزانه
Home | Mail
روزانـــه
Monthly Archive
décembre 2005
janvier 2006
février 2006
mars 2006
avril 2006
mai 2006
juin 2006
juillet 2006
août 2006
octobre 2006
novembre 2006
décembre 2006
janvier 2007
février 2007
mars 2007
avril 2007
mai 2007
juin 2007
juillet 2007
août 2007
septembre 2007
octobre 2007
novembre 2007
décembre 2007
janvier 2008
février 2008
mars 2008
avril 2008
mai 2008
juin 2008
juillet 2008
août 2008
septembre 2008
octobre 2008
novembre 2008
décembre 2008
janvier 2009
février 2009
mars 2009
avril 2009
mai 2009
juin 2009
juillet 2009
août 2009
septembre 2009
octobre 2009
novembre 2009
décembre 2009
janvier 2010
février 2010
mars 2010
avril 2010
mai 2010
juin 2010
juillet 2010
août 2010
septembre 2010
octobre 2010
décembre 2010
février 2011
mars 2011
avril 2011
mai 2011
juin 2011
août 2011
septembre 2011
novembre 2011
mars 2012
juin 2012
juillet 2012

2008/07/26
إبن أبی العوجاء از دهریان و منکران توحید بود که آزادانه در جامعه‌ی اسلامی می‌چرخید و عقاید خود را به بحث می‌گذاشت. او چندین بار با امام صادق مناظره کرد و هر بار پس از اینکه مغلوب می‌شد، دوباره به جای اوّل برمی‌گشت و از راه دیگری تلاش می‌کرد؛ با این وجود کسی مزاحم او نمی‌شد و او را از بحث و استدلال منع نمی‌کرد.
یک بار مفضّل بن عمر از یاران امام که در مسجد پیامبر و نزدیک مرقد ایشان نشسته بود، او را دید که پس از اشاره‌ی کوتاهی به پیامبر، درباره‌ی جهان سخن می‌گفت و اینکه از ابتدا بوده و بی‌نیاز به صانع و مدبّر همیشه خواهد بود. مفضّل از کوره در می‌رود و می‌گوید که:« ای دشمن خدا کافر شده‌ای و خدایی که در بهترین صورت تو را آفرید و مرحله به مرحله پرورشت داد، انکار می‌کنی؟ اگر در ساختار وجود خودت بیندیشی، دلایل ربوبیّت و آثار صنع او را درخواهی یافت.»
إبن أبی العوجاء جواب می‌دهد:« اگر اهل بحث هستی، وارد بحث بشو؛ اگر توانستی حرفت را ثابت کنی از تو پیروی می‌کنیم و اگر اهل بحث نیستی، چیزی نگو. اگر هم از اصحاب جعفر بن محمّد صادق هستی که او اینطور مثل تو با ما بحث نمی‌کند. او بسیار بیشتر از تو حرفهای ما را شنیده ولی هیچ گاه در جواب ما بی‌ادبی و بدزبانی نکرده است، او آن خردورز بردبار استوار است که هیچ‌گاه برافروخته و خشمگین نمی‌شود بلکه از ما دلیل می‌خواهد و به تمام حرفهای ما گوش می‌دهد تا جایی که هرچه داریم می‌گوییم و گمان می‌بریم که جوابی در ردّ ما ندارد، پس آنگاه شروع به سخن می‌کند و با استدلالی روشن و کوتاه، راه انکار را بر ما می‌بندد به گونه‌ای که چاره‌ای جز پذیرفتن دلیلش نداریم؛ اگر از یاران او هستی، همان طور که او با ما برخورد می‌کند با ما روبه‌رو شو»
( بحارالانوار، ج3، صص 57 و 58، مقدّمه‌ی توحید مفضّل)

از وبلاگ ایـمایـان


Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com
_