در آستانه سالنو شمسی استاد سمامیاملشی رخ در نقاب خاک کشید. او که بیش از سیسال بر گردنمن و نسل پیشاز من حق آموزش ریاضی در مدارسکشور دارد آموزگارهزاران استاد، مدیر، متخصص، پزشک و ایرانی دانشآموختهای بود که روزگاری چشم بر تخته سیاه او داشتند تا از او نهتنها مشق ریاضی که درس انسانیت، آزادگی، راستی و شرافت بیاموزند.
امروز درسوگ از دست دادن او با خود میاندیشیدم که معلمان راستین نظام آموزشی ما چقدر نسبتبه اساتید دانشگاهی مظلومتراند، کمتر از آنها یاد و تجلیل میشود، ادعایی ندارند و با امکانات اندک نظام آموزشی، خشتهای پایه و زیربنای دانش کشور را با صبوری، استغنا، بزرگمنشی و فتوت میچینند و تنها چشم بهروزی دارند که زحمات آنها بهبار نشیند و میوههای تعلیم وتربیت خویش را بر شاخسار دنیایعلم ببینند.
این کوتاهنوشته ادای دین او برمن و امثال من نیست که اصولا این دین اداشدنی نیست، سپاس فروتنانه یک دانش اموز کوچک دیروز در برابر روح بلند یکیاز پدران جامعه علمی ایرانامروز است. یاد و خاطره استاد سمامیاملشی و همه بزرگانی که بر ما حقحیات علمی و معنوی دارند پاینده و روح تلاشگر و صادق آنها غریقرحمت حضرتحق باد.
♦ این جامعه دلش میخواهد در کنار روحانیت باشد و از او حمایت کند و از او توان گیرد و روحانیت نیز به مردم کمک کند و در عین حال این جامعه اعتماد به روحانیت دارد و این موجب برکات و خیر کثیری در رشد انگیزهها، پیروزی انقلاب و تداومش شده است.
♦ مردم ما نه اینکه نخواهند روحانیت از نظام و دولت حمایت کند، بلکه این حمایت را در گرو آن میدانند که روحانیت مستقل باشد و تحت تاثیر قرارنگیرد.
♦ برای حفظ و تداوم نقش روحانیت باید به این مسائل توجهای ویژهای داشت. البته مردم نیز به این موضوع توجه دارند. ممکن است در ذهن گروههای سیاسی مخالف یا موافق این مساله وجود داشته باشد که آیا میتوان در کنار روحانیت بود و روحانیت از نظام و دولت حمایت کند و درعین حال حامی مردم هم باشد؟ و در این رابطه تناقضهایی کشف کند اما جامعه میداند روحانیت میتواند هم یار جامعه، انقلاب و هم دولت باشد.
به نقل از
میرحسین موسوی: اصلاحطلبی و اصولگرایی دو روی یک سکهاند