اکنون نزديک به چهار سال از روي کار آمدن دولت نهم مي گذرد. در اين مدت سياست خارجي ايران تجارب گوناگوني را پشت سر گذاشت که مي توان با تحليل و بررسي اين تجربه ها و نحوه تعامل اين دولت با ديگر کشورها به ويژگي هاي رويکرد ديپلماسي اين دوره دست يافت.
اولين ويژگي اين دوران در عرصه سياست خارجي را بايد نگاه غيرعلمي به سياست خارجي دانست. نحوه تعامل در عرصه جهاني و به عبارت ديگر سياست خارجي ويژگي هايي دارد که در جهان خارج اتفاق مي افتد و نمي شود با در نظر نگرفتن الزامات عرصه بين المللي به آن نگاه کرد. اگر اين گونه به آن نگاه کنيم طبيعتاً برداشت هايمان مطابق با واقعيت نخواهد بود. يکي از ويژگي هايي که در سياست خارجي آقاي احمدي نژاد وجود داشت در همان ابتداي کار و اولين سفري که ايشان به سازمان ملل داشتند، مشخص شد. زماني که مسوولان کشور به سازمان ملل مي روند که روساي جمهور، نخست وزيرها و مسوولان عالي رتبه ديگر کشورها در آنجا حضور دارند طبيعتاً مي خواهند ارتباطي برقرار کنند و مواضع خودشان را بيان کنند. به خصوص در مورد رئيس جمهور جديد يک کشور همه مي خواهند ببينند اين فردي که تازه آمده چه نظرياتي دارد.
اين نگاه غيرعلمي نتايج ديگري هم دارد و آن مسووليت جهاني براي خود قائل بودن است. به عنوان نمونه ايشان در سخنان شان بشارت مي دهند دنيا در حال تغيير است و به زودي اتفاقات مهمي خواهد افتاد و بلافاصله بعد از اين مي گويد ما بايد براي دنيا فکر کنيم. در همين چارچوب نيز به رئيس جمهور امريکا و خانم مرکل نامه يي با مضمون هدايت فرستاده مي شود. اگر شما به متن آن نامه ها نگاه کنيد، مي بينيد محتوايش قرابتي با مسائل علمي سياست خارجي ندارد. در حقيقت اين ويژگي اول سياست خارجي دولت نهم است که غيرعلمي بودن و آرمان گرايي در عرصه جهاني در محور آن قرار دارد.
ويژگي ديگر اما عدم شناخت محيط بين المللي و عدم استفاده از کار کارشناسي خبرگان سياست خارجي است. در هر حال ممکن است همه افراد در مورد مسائل مختلف اطلاعات کافي نداشته باشند ولي به مرور زمان با استفاده از کارشناسان و خبرگان تبحر و اطلاعات بيشتري کسب مي کنند. ولي در اين دولت شاهد بوديم از خبرگان و کارشناسان استفاده نمي شود.
سومين ويژگي را مي توان به کار بردن ادبيات غيرديپلماتيک در روابط بين الملل عنوان کرد. در چارچوب اين سياست تهاجمي قرار بود يکسري اقداماتي را پيش ببريم که طرف مقابل عقب بنشيند. همان طور که مي دانيد داستان هولوکاست دعوايي بين اروپايي ها و يهودي ها است که نه ارتباطي به ايران دارد نه به مسلمان ها. حال اين موضوع باعث شد براي هولوکاستي که به ايران ارتباطي نداشت سميناري در دفتر مطالعات وزارت خارجه برگزار شود. پس از آن دفتر مطالعات وزارت خارجه مورد تحريم مراکز تحقيقاتي بين المللي دنيا قرار گرفت و بعد از آن هم آمدند يک قطعنامه يي در سازمان ملل تصويب کردند و هولوکاست را به رسميت شناختند. يعني تا قبل از اين اقدام آقاي احمدي نژاد هولوکاست فکر معمولي و تاريخي بود ولي بعد از کار ايشان آن را در سازمان ملل به تصويب رساندند. اگر کشوري در دنيا مشکل بين المللي دارد بايد سعي کند با آرامش آن را حل کند نه اينکه يکسري مشکلات ديگر به آن بيفزايد. ادبيات ديپلماتيک ادبياتي مودبانه، نرم و لطيف است، حتي وقتي اقدامات خشن را مي خواهند بيان کنند با بيان نرم مطرح مي کنند.
محمد صدر
معاون وزارت امور خارجه دولت اصلاحات
یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده حالی که از این معامله باز آمد یکی از دوستان گفت ازین بستان که بودی ما را چه تحفه کرامت کردی گفت به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت....
کسی از متعلقان منش بر حسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند تو نیز اگر توانی سر خویش گیر و راه مجانبت پیش گفتا به عزت عظیم و صحبت قدیم که دم بر نیارم قدم بر ندارم مگر آنگه که سخن گفته شود به عادت مألوف و طریق معروف که آزردن دوستان جهلست وکفّارت یمین سهل و خلاف راه صوابست و نقص رای اولوالالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام
بماند سال ها این نظم و ترتیب
ز ما هر ذرّه خاک افتاده جایی
غرض نقشیست کز ما باز ماند
که هستی را نمی بینم بقایی
مگر صاحبدلی روزی به رحمت
کند در کار درویشان دعایی