ساقی عشقت ای صنم! زهر ستم سبو سبو
ریخت به ساغر دلم با می غم کدو کدو
چند دوم من از غمت گوشه به گوشه سو به سو
گربه تو افتدم نظر چشم به چشم و رو به رو
شرح کنم غم تو را نکته به نکته مو به مو
تا به ره محبتت پای طلب نهاده ام
بر رخ دل در الم از ستمت گشاده ام
تا قدمم به سر نهی خاک نشین چون جاده ام
از پی دیدن رخت همچو صبا فتاده ام
خانه به خانه در به در، کوچه به کوچه کو به کو
در عقب تو جان من هست چو سایه ات روان
بسته به زلف و گیسوت رشته جان عاشقان
از چو توئی گسستن مهر وفا نمی توان
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
رشته به رشته ، نخ به نخ ، تار به تار ، پو به پو
بارجدایی تو را بس که به جان کشیده ام
همچو کمان حلقه از بار ستم خمید ام
بس که چو طفل لاله من خون جگر مکیده ام
می رود از فراق تو خون دل از دو دیده ام
دجله به دجله ، یم به یم، چشمه به چشمه ،جو به جو
ریخت مگر بنفشه بر صفحه یاسمین، خطت
یا که فکنده سایه بر زهره مه جبین، خطت
خون شده نافه را جگرتا شده چین به چین ، خطت
داده دهان وعارض و چهره و عنبرین خطت
غنچه به عنچه ، گل به گل ،لاله به لاله ، بو به بو
در غمت از جگر فغان، آه زدل بر آیدم
گیسو حلقه حلقه ات دام بلا نمایدم
لحظه به لحظه دم به دم خون ز دودیده زایدم
از رخ و چشم و زلف و قد، ای مه من، فزایدم
مهر به مهر و دل به دل ،طبع به طبع و خو به خو
تا شده استخوان من با سگ کویت آشنا
محض وفا توئی، مرا غیر تونیست مدعا
مانده به زیر بال غم گردن مطلب هما
در دل خویش طاهرا گشت و ندید جز وفا
صفحه به صفحه ،سر به سر پرده به پرده تو به تو
***
مخمّس میرزا طاهر وحید